ايران (دربارهٔ اين پرونده تلفظ ، به معني: سرزمين آرياييان[۶]) با نام رسمي جمهوري اسلامي ايران (دربارهٔ اين پرونده آوا ) كشوري در جنوب غربي آسيا و در منطقه خاورميانه با ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ كيلومتر مربع وسعت (۱۸ام درجهان)[۷] و بر پايه سرشماري سال ۱۳۹۲ داراي جمعيتي حدود ۷۷،۱۸۹،۶۶۹ [۸] تن است.[۹] پايتخت، بزرگترين شهر و مركز سياسي و اداري ايران، تهران است.
ايران از شمال با جمهوري آذربايجان، ارمنستان و تركمنستان، از شرق با افغانستان و پاكستان و از غرب با تركيه و عراق همسايهاست و همچنين از شمال به درياي خزر و از جنوب به خليج فارس و درياي عمان محدود ميشود، كه دو منطقهٔ نخست از مناطق مهم استخراج نفت و گاز در جهان هستند.
انقلاب ۱۳۵۷ ايران حكومت مشروطه سلطنتي دودمان پهلوي را سرنگون كرده و جمهوري اسلامي را جايگزين كرد. اين نظام حكومتي در قانون اساسي مصوّب ۱۳۵۸ (و بازنگري ۱۳۶۸) تشريح شدهاست. مقام رهبري در ايران بالاترين جايگاه رسمي است كه از سال ۱۳۶۸ تاكنون در اختيار سيّد علي خامنهاي قرار دارد. اسلام دين رسمي، تشيّع مذهب رسمي و فارسي زبان رسمي اين كشور است. ايران به عنوان يك سرزمين و يك ملت، پيشينهاي كهن دارد و يكي از تاريخيترين كشورهاي جهان بهشمار ميرود.
ايران به واسطهٔ قرار گرفتن در منطقهٔ مياني اوراسيا موقعيتي راهبردي دارد. و از اعضاي سازمان ملل متحد، جنبش عدم تعهّد، سازمان كنفرانس اسلامي، اوپك، سازمان اكو و چندين سازمان بينالمللي ديگر است. ايران يك قدرت منطقهاي در جنوب غربي آسيا است و جايگاه مهمي را در اقتصاد جهاني به دليل در اختيار داشتن صنعت نفت، صنعت پتروشيمي و گاز طبيعي براي خود بدست آوردهاست.[۱۰]
محتويات
۱ واژهشناسي
۲ تاريخ
۲.۱ پيش از تاريخ
۲.۲ پيش از مادها (بهشكل تمدن)
۲.۳ پس از مادها (تا پيش از اسلام)
۲.۴ پس از اسلام
۲.۴.۱ در دوران حكومت اعراب
۲.۴.۲ در دوران ملوكالطوايفي
۲.۴.۳ در دوران حكومتهاي ملي
۳ جغرافيا
۳.۱ تقسيمات كشوري
۴ آب و هوا
۵ جامعه
۵.۱ مردم
۵.۲ جمعيت
۵.۳ زبان
۵.۴ دين
۶ سياست
۶.۱ روابط خارجي
۷ نظام حقوقي
۸ نيروي نظامي
۹ راهها
۱۰ اقتصاد
۱۰.۱ كشاورزي
۱۰.۲ صنايع
۱۰.۲.۱ منابع و معادن
۱۰.۲.۲ گردشگري
۱۱ هنر و فرهنگ
۱۱.۱ موسيقي ايراني
۱۱.۲ نگارگري ايراني
۱۱.۳ فرش بافي
۱۱.۴ ادبيات فارسي
۱۱.۵ معماري در ايران
۱۱.۶ خوشنويسي ايراني
۱۱.۷ سينما
۱۲ ورزش
۱۳ پانويس
۱۴ منابع
۱۵ پيوند به بيرون
واژهشناسي
نوشتار اصلي: نامهاي ايران
در طول تاريخ «ايران» يكي از رايج ترين نامهاي سرزمين وجغرافياي نامهاي ايران بودهاست. واژهٔ ايران (به پارسي باستان: «اَئيريَهنا»، به پارسي ميانه: Eranshahr.svg، تلفظ با ياي مجهول)، و برگرفته از كلمه «آريانام خَشَترام» و به معناي «سرزمين آرياييان» است كه در گذر زمان به ايران تبديل شدهاست.[۱۱][۱۲]
آرياييان سرزمين خود را ايريوشَيُنِم يا ايريو دئينگهونام يعني «مساكن آريائيان» ميخواندند و بعدها كه داراي حكومت و پادشاهي شدند ميهنشان را ايريانو خْشَثْرُ يعني «پادشاهي ايرانيان» خواندند. اين نام بعدها اِئران شََتْر و «ايران شَهر» شده كه «ايران» كوتاه شده همين نام است.[۱۳]
واژهٔ «آريا» در زبانهاي اوستايي، پارسي باستان و سانسكريت به ترتيب به شكلهاي «اََئيريه»، «آريه»، و «اَريه» به كار رفتهاست. همچنين در زبان سنسكريت «اريه» به معني سَروَر و مهتر و «آريكه» به معني مَردِ شايستهٔ بزرگداشت و حرمت است و آريايي به زبان اوستايي «ائيرين» و به زبان پهلوي و پارسي دري «اير» خوانده ميشود.
«ايران» در واژه به معني «سرزمين آرياييان» است و مدتها پيش از اسلام نيز نام بومي آن ايران، اِران، يا ايرانشهر بود. يونانيان كه با ايران در زمان هخامنشيان آشنا شده بودند آن را پِرس (برگرفته از از پارس) ميناميدند و در ديگر زبانهاي اروپايي هم تلفظهاي مختلف اين واژه (Persia در انگليسي و Perse در فرانسوي) رايج شده بود. دولت رضاشاه در سال ۱۳۱۳ به دولتهاي خارجي اعلام كرد كه ازين پس فقط از نام «ايران» (Iran) در اشاره به اين كشور استفاده شود.[۱۴] اين تصميم مورد اعتراض گروهي از سياستمداران و پژوهشگران قرار گرفت كه معتقد بودند اين كار موجب ايجاد شكاف بين پيشينه تاريخي كشور با ايران امروز ميشود. در نهايت محمدرضا پهلوي در سال ۱۹۵۹ اعلام كرد كه هر دو نام قابل استفاده است.[۱۵]
تاريخ
نقشه ايران و گستره حكومتي سلسلههاي مختلف از هخامنشيان تا جمهوري اسلامي. در اين نقشه حكومتهاي محلي ذكر نشدهاند. همچنين هنگامي كه سرزمين كنوني ايران بخشي از يك امپراتوري خارجي بوده در اين نقشه ثبت نشدهاست. به عنوان مثال وقتي ايران زير حكومت سلوكيان، خلافت اسلامي و مغول بوده است.
قديميترين انيميشن دنيا كه نزديك به ۵ هزار سال قدمت دارد در شهر سوخته كشف شدهاست.
نوشتارهاي اصلي: تاريخ ايران، تاريخ شاهنشاهي ايران، و تاريخ ايران باستان، تاريخ ايران پيش از آرياييها، و تاريخ ايران پس از اسلام
پيش از تاريخ
نوشتار اصلي: تاريخ ايران پيش از آرياييها
يافتههاي باستانشناسي نشان از حضور انواع انسان در ايران از دوره ديرينهسنگي دارد. ابزارهاي متعلق به فرهنگ الدوايي و آشولي در ايران يافته شدهاند. در دوران ميانسنگي بقاياي انسانهاي نئاندرتال نيز در ايران به ويژه در زاگرس پيدا شدهاست.
انسان خردمند در حدود ۴۰ هزار سال پيش وارد ايران شد. آثار مربوط به دوره نوسنگي در اطراف كرمانشاه، خرمآباد، مرودشت و كاشان يافت شدهاست. فرهنگ ابزارسازي اين دوره تيغه و ريزتيغه برادوستي است. آثار دوره بعدي فراپارينه سنگي در غرب زاگرس و شمال البرز بدست آمده كه فرهنگ زرزي خوانده ميشود.
پيش از مادها (بهشكل تمدن)
تمدن جيرفت، تمدن تپه سيلك، تمدن اورارتو، كاسيها، تمدن تپه گيان، شهر سوخته و ايلاميان از تمدنها و حكومتهاي باستاني ايران پيش از دوران مادهاست.
تمدن جيرُفت در استان كرمان در نزديكي جيرفت و هليلرود قرار داشتهاست. اين تمدن مربوط به ۷۰۰۰[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱] سال پيش (پيش از تمدن بين النهرين) است. و به اين روش به عنوان كهنترين تمدن خاور شناخته ميشود كه در دشت خوش آب و هوا و حاصلخيز هليلرود سكني داشتهاند. در اين محل چند لوح گلي يافت شده و به خطي هندسي روي آن مطالبي نوشته شده كه هنوز رمز گشايي نشده ولي در كل روايتگر آنست كه اين مردم سازنده خط و زبان بودهاند نه سومريان. پيش از اين پنداشته ميشد نخستين مخترعين خط، در آغاز سومريان (۳۶۰۰ پ. م.) و سپس ساكنان نواحي جنوبي ميانرودان و تمدن ايلام در خوزستان باشند.[۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰]
شهر سوخته بقاياي شهري باستاني است كه بين شهرهاي زابل و زاهدان واقع شدهاست. اين شهر در ۳۲۰۰ سال پيش از ميلاد پايهگذاري شده و مردم اين شهر در چهار دوره بين سالهاي ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ پيش از ميلاد در آن سكونت داشتهاند. به باور برخي باستانشناسان اين شهر را بايد كهنترين شهر جهان دانست چرا كه معدود شهرهاي پيش از آن، از نظر امكانات و اصول شهرنشيني با آن قابل مقايسه نيستند.[۳۱]
ايلاميان يكي از اقوام سرزمين كنوني ايران بودند كه از ۳۲۰۰ تا ۶۴۰ پيش از ميلاد، بر بخش بزرگي از مناطق جنوب غربي فلات ايران فرمانروايي ميكردند. تمدن ايلام يكي از كهنترين تمدنهاي جهان است. ايلام باستان از سواحل خليج فارس تا جنوب درياچه اروميه را شامل ميشد.[۳۲]
پس از مادها (تا پيش از اسلام)
نوشتارهاي اصلي: مادها، هخامنشيان، و سلوكيان
ماد قومي هندواروپايي و مرتبط با پارسها بود كه در سده ۱۷ پيش از ميلاد در سرزميني كه بعدها به نام ماد شناخته شد نشيمن گزيد.[۳۳] بر پايه برخي منابع مادها ميان سدههاي ۹ تا ۷ پيش از ميلاد حكومتي يكپارچه براي سرزمينهاي مادي تشكيل ندادند[۳۴] همچنين آن چه از متون آشوري - كه اسنادي معاصر با دوران مادها هستند - برميآيد، آن است كه مادها از سدهٔ نهم تا هفتم پ. م. نتوانسته بودند چنان پيشرفتي بيابند كه سبب همگرايي و يك پارچگي و سازمانيافتگي قبايل و طوايف پراكندهٔ ماد بر محور يك رهبر و فرمانرواي برتر و يگانه - كه بتوان وي را پادشاه كل سرزمينهاي مادنشين ناميد؛ آن گونه كه هردوت «ديوكس» را چنين مينمايد - شده باشد.[۳۵]
پس از مادها، هخامنشيان بودند.
هخامنشيان
پهناوري پادشاهي هخامنشيان (۵۵۹–۳۳۰ پيش از ميلاد)
هخامنشيان دودماني از قوم پارس بودند و تبار خود را به «هخامنش» ميرساندند كه سركردهٔ طايفه پاسارگاد از طايفههاي پارسيان بودهاست. هخامنشيان نخست پادشاهان بومي پارس و سپس انشان بودند ولي با شكستي كه كوروش بزرگ بر ايشتوويگو واپسين پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح ليديه و بابل پادشاهي هخامنشيان تبديل به شاهنشاهي بزرگي شد. از اين رو كوروش بزرگ را بنيانگذار شاهنشاهي هخامنشي ميدانند. به قدرت رسيدن پارسيها و سلسله هخامنشي يكي از رويدادهاي مهم تاريخ گذشتهاست. اينان دولتي بنيان نهادند كه بخش بزرگي از جهان را تحت تسلط خود در آورد. شاهنشاهي هخامنشي را نخستين امپراتوري تاريخ جهان ميدانند. هخامنشيان ۲۲۰ سال (از ۵۵۰ پيش از ميلاد تا ۳۳۰ پيش از ميلاد) بر بخش بزرگي از جهان شناخته شده آن روز از رود سند تا دانوب در اروپا و از آسياي ميانه تا شمال شرقي آفريقا فرمان راندند. شاهنشاهي هخامنشي به دست اسكندر مقدوني برافتاد. پس از مرگ اسكندر در ۳۲۳ پيش از ميلاد فتوحاتش ميان سردارانش تقسيم شد و بيشتر متصرفات آسيايي او كه ايران هستهٔ آن بود به سلوكوس اول رسيد. به اين ترتيب ايران تحت حكومت سلوكيان در آمد. سلوكيان ميان سالهاي ۳۲ تا ۶۴ ويش از ميلاد بر آسياي غربي فرمان ميراند. پس از مدتي پارتها نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام توانستند عاملي براي نابودي سلوكيان شوند.
اشكانيان
اشكانيان (۲۵۰ پ.م تا ۲۲۴ م.) كه از تيره ايراني پرني و شاخهاي از طوايف وابسته به اتحاديه داهه از عشاير سكاهاي حدود باختر بودند، از ايالت پارت كه مشتمل بر خراسان امروزي بود برخاستند. نام سرزمين پارت در كتيبههاي داريوش پَرثَوَه آمدهاست كه به زبان پارتي پهلوي ميشود. چون پارتيان از اهل ايالت پَهلَه بودند، از اين جهت در نسبت به آن سرزمين ايشان را پهلوي نيز ميتوان خواند. قبايل پارتي در آغاز با قوم داهه كه در خاور درياي مازندران در آمل ميزيستند در يك جا سكونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحيه خراسان مسكن گزيدند.
اين امپراتوري در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوكش و از كوههاي قفقاز تا خليج فارس گسترش يافت. در دوران اشكاني جنگهاي ايران و روم آغاز شد. حاصل عمده فرمانروايي اشكانيان، رهائي كشورايران از سلطهٔ همه جانبهٔ يوناني كه هدف نابودي ايران گرائي رادر سر ميپروراند و پاسداشت تمدن ايران از يورشهاي ويرانگر طوايف مرزهاي شرقي و نيز، پاسداشت تماميت ايران در برابر تجاوز خزنده روم به سوي خاور بود. در هر سه مورد، مساعي آنان اهميت قابل ملاحظهاي براي تاريخ ايران داشت اما جنگهاي فرساينده با روم عامل عمدهاي در ايجاد ناخرسندي ميان طبقات جامعه شد.[۳۶]
ساسانيان
ساسانيان خاندان شاهنشاهي ايراني است كه از سال ۲۲۴ تا ۶۵۱ ميلادي بر ايران فرمانروايي كردند؛ بنيان اين شاهنشاهي يكپارچه را «اردشير» (يا ارتخشتره؛ از «ارت»: مقدس، و «خشتره»: شهريار)[۳۷] بنا كرد. شاهنشاهان ساساني كه ريشهشان از استان پارس بود، بر پهنه بزرگي از آسياي باختري چيرگي يافته، گستره فرمانروايي خود؛ كشور ايران (به پهلوي كتيبهاي a y r a n sh t r y ) را براي نخستين بار پس از هخامنشيان، يكپارچه ساخته و زير فرمان تنها يك دولت شاهنشاهي آوردند.[۳۸] پايتخت ايران در اين دوره، شهر تيسفون در نزديكي بغداد در عراق امروزي بود.
تاريخ ايران
تاريخ ايران
دوران باستان
نيا-ايلامي ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پ.م.
عيلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پ.م.
منائيان ۸۵۰–۶۱۶ پ.م.
شاهنشاهي
ماد ۶۷۸–۵۵۰ پ.م.
(سكاها ۶۵۲–۶۲۵ پ.م.)
هخامنشيان ۵۵۰–۳۳۰ پ.م.
سلوكيان ۳۱۲–۶۳ پ.م.
اشكانيان ۲۴۷ پ.م.–۲۲۴ پس از ميلاد
ساسانيان ۲۲۴–۶۵۱
سدههاي ميانه
امويان ۶۶۱–۷۵۰
خلافت عباسيان ۷۵۰–۱۲۵۸
زياريان
۹۲۸–۱۰۴۳ صفاريان
۸۶۷–۱۰۰۲
آل بويه
۹۳۴–۱۰۵۵ سامانيان
۸۷۵–۹۹۹
غزنويان ۹۶۳–۱۱۸۶
سلجوقيان ۱۰۳۷–۱۱۹۴
خوارزمشاهيان ۱۰۷۷–۱۲۳۱
ايلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵
چوپانيان
۱۳۳۵–۱۳۵۷ مظفريان
۱۳۳۵–۱۳۹۳
جلايريان
۱۳۳۶–۱۴۳۲ سربداران
۱۳۳۷–۱۳۷۶
تيموريان ۱۳۷۰–۱۴۰۵
قراقويونلو
۱۴۰۶–۱۴۶۸ تيموريان
۱۴۰۵–۱۵۰۷
آققويونلو
۱۴۶۸–۱۵۰۸
معاصر اوليه
صفويان ۱۵۰۱–۱۷۳۶
افشاريان ۱۷۳۶–۱۷۴۷
زنديان
۱۷۵۰–۱۷۹۴ افشاريان
۱۷۴۷–۱۷۹۶
قاجاريان ۱۷۹۶–۱۹۲۵
معاصر
دودمان پهلوي ۱۹۲۵–۱۹۷۹
دولت موقت ايران ۱۹۷۹–۱۹۸۰
جمهوري اسلامي ۱۹۸۰–امروز
نوشتارهاي مرتبط [نمايش]
اين جعبه:
نمايش
بحث
ويرايش
پس از اسلام
در دوران حكومت اعراب
ايران در دوران خليفه دوم، عمر بن خطاب، به تصرف اعراب مسلمان درآمد و بخشي از خلافت اسلامي شد. عباسيان به كمك ابومسلم خراساني و ايرانيان هميار او (سياه جامگان)، خلافت را به دست آوردند اما پس از آن ابومسلم را كشتند. بعدها قيامهايي از جمله خيزش المقنع نيز عليه عباسيان صورت گرفت كه سركوب شد.[۳۹]
طاهريان
نوشتارهاي اصلي: طاهريان و تاريخ نيشابور
طاهريان(۲۵۹ - ۲۰۵ه/۸۷۲-۸۲۰م) اولين حكومت مستقل ايران پس از حملهٔ اعراب بودند. در اوايل سده سوم، طاهر بن حسين، يكي از سرداران مأمون عباسي از طرف او امير خراسان شد و بدليل آن كه عدم اطاعت خود را از مأمون اعلام كرد، اولين حكومت مستقل ايراني پس از اسلام در ايران تشكيل شد و حكومت او به طاهريان معروف شد. در زمان طاهريان نيشابور به پايتختي برگزيده شد. طاهريان در جنگ با خوارج در شرق ايران به پيروزي دست يافتند و سرزمينهاي ديگري مانند سيستان و قسمتي از ماوراءالنهر را به تصرف در آوردند و نظم و امنيت را در مرزها بر قرار كردند. گفته ميشود كه در زمان حكومت طاهريان، به جهت اهميت دادن آنان به كشاورزي و عمران و آبادي، كشاورزان به آسودگي زندگي ميكردند. در زمان طاهريان قيامهاي بابك و مازيار كه به ترتيب در آذربايجان و طبرستان (مازندران) رخ داد باعث شد كه آنها از توجه به شرق ايران باز دارد. به همين دليل خوارج دست به شورش زدند. آخرين امير طاهري محمد بن طاهر نيز فردي مقتدر نبود. در نتيجه حكومت طاهريان رو به ضعف نهاد و سرانجام در ميانههاي سده سوم هجري به دست يعقوب ليث سرنگون شد.[۴۰]
صفاريان
نوشتار اصلي: صفاريان
صَفّاريان از دودمانهاي ايراني فرمانرواي بخشهايي از ايران بودند. پايتخت ايشان شهر زَرَنگ بود. يعقوب ليث نخستين امير اين خانواده بود كه دولت مستقل اسلامي صفاريان را بنياد نهاد. ليث سه پسر داشت بنامهاي يعقوب و عمر و علي، هر سه پسران ليث حكومت كردند اما دورهٔ حكومتشان چندان نپاييد.[۴۱]
سامانيان
نوشتار اصلي: سامانيان
سامانيان (۲۶۱ - ۳۹۵ ق / ۸۷۴ - ۱۰۰۴ م) يكي از دودمانهاي ايراني بودند كه تقريباً بر تمامي سرزمينهاي خراسان، هيركان، مكران، سيستان، خوارزم و كرمان حكومت كردند و باعث رشد و شكوفايي زبان پارسي دري شدند.
خاندان ساماني از مردم بلخ بوده و آيين زردشتي داشتند، سامان خدا بنيان گذار اعلي خانواده از روشناسان محل و فرمانرواي بلخ بود. اسد والي عربي خراسان در ميانه سده هشتم با سامان دوست شد. سامان دين اسلام را برگزيد و نام پسر خود را اسد گذاشت. پسران اسد اشخاص با كفايتي بودند و در سده نهم عهد مامون عباسي به حكمراني محلي ماورالنهر و هرات برگزيده شدند. مانند: علي در سمرقند، احمد در فرغانه و الياس در هرات. ابراهيم پسر الياس بود كه بعدها به سپهسالاري دولت طاهري افغانستان رسيد. احمد حاكم فرغانه در ۸۷۴ فوت، و نصر پسرش در سمرقند جانشين او گرديد. اسمعيل برادر نصر حاكم بخارا شد و همين شخص است كه بعدها دولت حسابي ساماني را در سال ۸۹۲ پس از مرگ نصر گرفت و درسمرقند پايه گذاشت.[۴۲]
زياريان
نوشتار اصلي: زياريان
زياريان و آل بويه دو خانواده ديلمي از نواحي ديلمستان بودند كه توانستند به حكومت ايران غربي برسند.
در غرب و مركز ايران دو سلسله ديلمي به نام آل زيار (۳۲۰ ه. ق.) و آل بويه كه هر دو از مناطق شمال برخاستهاند نواحي مركزي و غربي ايران و پارس را از تصرف خلفا آزاد كردند. ديلمي نام قوم و گويشي در منطقه كوهستاني ديلمستان بود. ديلميان سخت نيرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حكومت راندند و چون خلفا در برابر آنها چارهاي جز تسليم نديدند حكومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خليفگي و احترامات ظاهري قناعت كردند. در واقع، پس از حكومت نيمه مستقل طاهريان و پس از صفاريان و در ايام امارت امري ساماني در ماوراءالنهر، خانوادههاي از مازندران و سپس گيلان توانستند بر قسمت عمده ايران غربي، يعني از خراسان تا بغداد تسلط يابند. حكومت اين خانوادهها به نام ديلميان شهرت يافتهاست.[۴۳]
بوييان
نوشتار اصلي: بوييان
آل بويه يا بوييان يا بويگان، (۳۲۰-۴۴۷ ق / ۹۳۲-۱۰۵۵ م) از دودمانهاي ديلميان و شيعهٔ ايران پس از اسلام است كه در بخش مركزي و غربي و جنوبي ايران و عراق فرمانروايي ميكردند.
بوييان داراي تباري ديلمي بودند و به زباني ايراني صحبت ميكردند.[۴۴] سرزمين بوييان ديلمستان بود. اين واژه به همه مازندران و گيلان و سرزمين كوهستاني البرز در جنوب گيلان و مازندران گفته ميشدهاست.[۴۵]
غزنويان
نوشتار اصلي: غزنويان
دولت غزنوي يا غزنويان (۹۷۵-۱۱۸۷ م.) (۳۴۴ ه. ق. - ۵۸۳ ه. ق.) يك دولت ترك نژاد[۴۶]، نظامي و اسلامي بود. دولت غزنوي خاستگاه نژادي و پايگاه ملي خاصي نداشت، اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تاييد خلافت عباسي بود. زبان رسمي اين حكومت فارسي بود. شهرت اين حكومت در جهان، بيشتر به خاطر فتوحاتي است كه در هندوستان انجام دادهاست.
از آنجا كه غزنويان نخستين پايههاي شهرياري را در شهر غزنين آغاز نمودند به غزنويان نامدار شدند. بنيانگذار اين دودمان كسي به نام سلطان محمود غزنوي بود. پدران او بردگان تركي بودند كه در زمان سامانيان خريداري شده و براي اين دودمان ايراني خدمت ميكردند. كمكم كار ايشان گرفت و به شهرياري هم رسيدند. نامآورترين شهرياران اين دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. پس از سلطان مسعود اين دودمان رو به ناتواني گذارد و چندي پستر حوزه فرمانرواياش به بخشهايي از هندوستان و افغانستان كنوني محدود شد. حكومت غزنويان هند از نظر هنردوستي و توجه به شاعران پارسي سرا از اهميت بالايي برخوردار است.
در اواخر حكومت سامانيان يكي از سپه سالاران ترك به نام البتكين كوشيد با همدستي عدهاي ديگر، يكي از اعضاي خاندان ساماني به نام نصربن عبدالملك بن نوح را به حكومت برساند اما نتوانست و پسر عموي وي يعني منصور بن نوح به جاي وي بر تخت نشست. پس از اين ماجرا البتكين راهي شهر غزنه در افغانستان شد و در آنجا حكومت را بر دست گرفت.[۴۷]
سلجوقيان
نوشتار اصلي: سلجوقيان
كتيبه نقش رستم
سَلجوقيان يا سَلاجقه، يا آل سلجوق، نام دودماني است كه در سده هاي پنجم و ششم هجري قمري (يازدهم و دوازدهم ميلادي) بر بخشهاي بزرگي از آسياي غربي، شامل ايران كنوني، فرمانروايي داشتند.
سلجوقيان در اصل غزهاي تركمان بودند كه در دوران ساماني در اطراف درياچه خوارزم (آرال)، سيردريا و آمودريا ميزيستند.
سلجوقيان كه به اسلام رو آورده بودند، پس از رياست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانيان در مبارزه با دشمنانشان بسيار كمك كردند. پسر سلجوق بنام ميكاييل كه پس از مرگ او رياست اين طايفه را بعهده داشت، چندين حكم جهاد براي مبارزه با (به قول مورخين) كفار صادر كرد.
ميكاييل سه پسر داشت به نامهاي يبغو، چغري و طغرل. اين قبيله كه يكبار در زمان سلجوق بن دُقاق به دره سيحون كوچ كرده بودند، بار دگر پس از مرگ سلجوق به سركردگي سه پسر زادهاش به نزديكي پايتخت سامانيان كوچ كردند. اما سامانيان از نزديكي اين طايفه به پايتخت احساس خطر كردند؛ بنابراين سلاجقه بار دگر از روي اجبار بار سفر بسته و به بغرا خان افراسيابي پناه بردند. اين حاكم از سر احتياط، طغرل پسر بزرگ را زنداني كرد. ولي طغرل به كمك برادر خود چغري از زندان رهايي پيدا كرد و با طايفه خود به اطراف بخارا كوچ كردند.
در سال ۴۱۶ هجري تركان سلجوقي به رياست اسرائيل بن سلجوق برادر ميكاييل دست به شورش زدند. اما سلطان محمود او را گرفت و در هند زنداني كرد. از طرف ديگر گروهي از يارانش دست به شورش زدند.[۴۸]
خوارزمشاهيان
نوشتار اصلي: خوارزمشاهيان
نوشتكين نياي بزرگ خوارزمشاهيان، غلامي بود از اهالي غرجستان كه توسط سپهسالار كل سپاه خراسان در زمان سلجوقيان خريداري شد. اين غلام رفته رفته در دوران فرمانروايي سلجوقيان به سبب استعداد سرشار و كفايتي كه از خود نشان داد به زودي مدارج ترقي را طي كرد و به مقامات عالي رسيد تا اين كه سرانجام به امارت خوارزم برگزيده شد. نوشتكين صاحب ۹ پسر بود كه بزرگترين آنها، قطبالدين محمد نام داشت. پس از نوشتكين، فرزندش محمد از جانب بركيارق به ولايت خوارزم رسيد «۴۹۱ ق / ۱۰۹۸ م» و سلطان سنجر نيز بعدها او را در آن سمت ابقاء كرد. بدين ترتيب دولت جديدي بنيانگذاري شد كه بيش از هر چيز برآورده و دست پرورده سلجوقيان بود. قطبالدين محمد به مدت سي سال تحت قيوميت و اطاعت سلجوقيان امارت كرد. پسرش اتسز هم كه پس از او در ۵۲۲ ق / ۱۱۲۸ م به فرمان سنجر امارت خوارزم يافت، از نزديكان درگاه سلطان سلجوقي بود. هر چند بعدها كدورتي بين وي و سلطان سنجر پديد آمد كه به درگيريهاي متعددي هم منجر شد، اما تا زمان حيات سلطان سنجر، اتسز نتوانست به توسعه قلمرو خوارزمشاهيان كمك چنداني بكند. چون اتسز پيش از سنجر وفات يافت، پسرش ايل ارسلان «۵۵۱ ق / ۱۱۵۶ م» امير خوارزم شد. اما در زمان او كه سلطان سنجر نيز وفات يافته بود، نزاع داخلي سلجوقيان، امكاني را فراهم آورد تا ايل ارسلان به قسمتي از خراسان «۵۵۸ ق / ۱۱۶۳ م» و ماوراءالنهر «۵۵۳ ق / ۱۱۵۸ م» كه هر دو در آن ايام دچار فترت بودند، دست يابد و به اين ترتيب نزديك به پانزده سال به عنوان خوارزمشاه حكومت كند.[۴۹]
ايلخانيان
نوشتارهاي اصلي: ايلخانيان، ايران در دوره مغول، و حمله مغول به سلطنت خوارزمشاه
ايلخانان ايران نام سلسلهاي است كه از سال ۶۵۴ تا ۷۵۰ ه. ق. معادل ۱۲۵۶ تا ۱۳۳۵ ميلادي در ايران حكومت ميكردند و فرزندان چنگيزخان مغول بودند. لشكريان چنگيزخان نخسنين بار در سال ۶۱۸ ه. ق. معادل ۱۲۲۱ ميلادي به خراسان حمله نمودند. چنگيزخان سال ۱۲۲۵ ميلادي به مغولستان بازگشت و در آنجا درگذشت. سال ۱۲۵۱ م. منگو، خان بزرگ يا قاآن، بر آن شد تا با اعزام برادرانش هولاكو و كوبلاي خان (قوبيلاي) به ترتيب به ايران و چين پيروزيهاي مغولان را تحكيم و تكميل كند. هولاكو با فتح ايران سلسله ايلخانيان ايران و قوبيلاي با فتح چين سلسله يوان چين را بنياد گذاردند. ايلخانان يعني خانان محلي ميگويند و غرض از اين عنوان آن بودهاست كه سمت اطاعت ايلخانان را نسبت به قاآنان ميرسانند و اين احترام همه وقت از طرف ايلخانان ايران رعايت ميشدهاست. فتح ايران به دست هلاكوخان پيامدهاي مهمي چون پايان كار اسماعيليان و انقراض خلافت عباسيان در پي داشت. ايلخانان در ابتدا دين بودايي داشتند اما به تدريج به اسلام گرويدند. ايلخانان مسلمان خود را سلطان ناميده و نامهاي اسلامي برگزيدند.[۵۰]
در دوران ملوكالطوايفي
برگي از كتاب جامي كه تاريخ ۱۵۵۳ ميلادي كشيده شده، نمونهاي از هنر شكوفاي دوره تيموريان
با ضعف حكومت ايلخانان مغول حكومتهاي محلي در نقاط مختلف ايران سر برداشتند. حكومتهاي زودگذر سربداران در خراسان، چوپانيان در آذربايجان، مرعشيان در مازندران، كيائيان در گيلان، اتابكان لر در لرستان، و قراقويونلو و آققويونلو در غرب و شمال غربي ايران از جمله اين حكومتهاي محلي بودند. تيمور گوركاني نيز كه در ماوراءالنهر دولتي قدرتمند تشكيل داده بود به ايران لشكر كشيد و بخشهاي شمالي ايران براي مدتي در تصرف حكومت تيموريان بود.
در دوران حكومتهاي ملي
صفويه
صفويه دودماني ايراني و شيعه بودند كه از ۹۰۷ تا ۱۱۳۵ ه.ق بر ايران فرمانروايي كردند. بنيانگذار پادشاهي صفوي، شاه اسماعيل يكم است كه در تبريز تاجگذاري كرد و آخرين پادشاه راستين صفوي، شاه سلطان حسين است كه در سال ۱۱۳۵ از شورشيان افغان شكست خورد.
دوره صفويه از مهمترين دوران تاريخي ايران به شمار ميآيد، چرا كه پس از نهصد سال پس از نابودي شاهنشاهي ساسانيان، يك فرمانروايي پادشاهي متمركز ايراني توانست بر سراسر ايران آن روزگار فرمانروايي كند. پس از اسلام، چندين پادشاهي ايراني مانند صفاريان، سامانيان، آل بويه و سربداران ساخته شد، ولي هيچكدام نتوانستند تمام ايران را زير پوشش خود جاي دهند و يكپارچگي ميان مردم ايران پديد آوردند.[۵۱]
صفويان، آيين شيعه را دين رسمي ايران جاي دادند و آن را به عنوان عامل همبستگي ملّي ايرانيان برگزيدند. شيوه فرمانروايي صفوي تمركزگرا و نيروي مطلقه (در دست شاه) بود. پس از ساختن پادشاهي صفويه، ايران اهميتي بيشتر پيدا كرد و از ثبات و يكپارچگي برخوردار شد و در زمينهٔ جهاني نامآور شد.[۵۲] در اين دوره روابط ايران و كشورهاي اروپايي به شوند (دليل) دشمني امپراتوري عثماني با صفويان و نيز جريانهاي بازرگاني (به ويژه داد و ستد ابريشم از ايران) گسترش فراواني يافت. در دوره صفوي (به ويژه نيمه نخست آن) جنگهاي بسياري ميان ايران با امپراتوري عثماني در باختر و با ازبكها در خاور كشور رخ داد كه شوند (علت) اين جنگها جريانهاي زميني و ديني بود.[۵۳][۵۴]
افشاريه
ورود آيت الله سيد روح الله خميني به ايران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷
نادر شاه رئيس طايفه قرخلو از ايل افشار بود كه ابتدا از فرماندهان سپاه صفوي بود. سپس به پادشاهي ايران رسيد و بنيانگذار دودمان افشاريه شد. او دوازده سال (از ۱۱۱۴ تا ۱۱۲۶) بر ايران حكومت كرد. پايتخت وي شهر مشهد بود. وي ماوراءالنهر و و هند نيز لشكر كشيد اما با مرگ او بيشتر متصرفاتش سر به شورش برداشتند.[۵۵]
زنديه
حكومت زنديان توسط كريم خان زند در سال ۱۱۶۳ ه.ق بنيان نهاده شد[۵۶] و ميان فروپاشي افشاريان تا برآمدن قاجار به درازاي چهل و شش سال در ايران بر سر كار بودند. كريم خان خود را وكيل الرعايا ناميد و از لقب شاه پرهيز كرد. شيراز را پايتخت خود گردانيد و در آباداني آن كوشش نمود. ارگ، بازار، حمام و مسجد وكيل شيراز از كريمخان زند وكيل الرعايا به يادگار ماندهاست.
وقتي جنگهاي خانگي بازماندگان نادر شاه بيكفايتي آنان را براي مملكتداري آشكار ساخت و عرصه را براي ظهور قدرتهاي جديد مستعد گردانيد، خان زند به همراه علي مردان خان بختياري و ابوالفتح خان بختياري اتحاد مثلثي تشكيل دادند و كسي را از سوي مادري از تبار صفويان بود را به نام شاهاسماعيل سوم به شاهي برداشتند. ولي چون هيچ يك از آنان خود را از ديگري كمتر نميشمرد، ناچار به نزاعهاي داخلي روي آوردند. سرانجام كريم خان توانست پس از شانزده سال مبارزه دايمي بر تمامي حريفان خود از جمله محمدحسن خان قاجار و آزاد خان افغان غلبه كند و صفحات مركزي و شمالي و غربي و جنوبي ايران را در اختيار بگيرد. وي به انگليسها روي خوش نشان نداد و همواره ميگفت آنها ميخواهند ايران را مانند هندوستان كنند. برادر وي، صادق خان، نيز موفق شد در سال ۱۱۸۹ هجري قمري بصره را از حكومت عثماني منتزع نمايد و به اين ترتيب، نفاذ اوامر دولت ايران را بر سراسر اروندرود و بحرين و جزاير جنوبي خليج فارس مسلم گرداند.[۵۷]
قاجاريه
قاجاريان از حدود سال ۱۱۷۰ تا ۱۳۰۴ ه.ش بر ايران فرمان راندند. ايل قاجار يكي از طايفههاي تركمان بود كه بر اثر يورش مغول از آسياي ميانه به ايران آمدند. آنان ابتدا در پيرامون ارمنستان ساكن شدند و در دوران صفويه به سپاه قزلباش حامي صفويان پيوستند. شاه عباس بزرگ يك دسته از آنان را در استرآباد (گرگان) ساكن كرد و حكومت قاجاريه نيز از قاجارهاي استرآباد تشكيل يافتهاست. بنيانگذار اين سلسله آغامحمد خان است كه رسماً در سال ۱۱۷۴ در تهران تاجگذاري كرد و آخرين پادشاه قاجار، احمد شاه است كه در سال ۱۳۰۴ بركنار شد و رضاشاه پهلوي، جاي او را گرفت.[۵۸]
پهلوي
دودمان پهلوي پس از انحلال سلسله قاجار بر ايران حكومت كردند. رضاخان مير پنج با كودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹ به كمك سيد ضياالدين طباطبايي به قدرت رسيد. او ابتدا وزير جنگ سيد ضياء شد و چندي بعد به مقام رياست الوزرايي احمد شاه قاجار رسيد. رضا خان در سال ۱۳۰۴ حكومت قاجار را منحل و حكومت پهلوي را ايجاد كرد. از جمله فعاليتهاي وي مي توان از متحدالشكل كردن لباس مردان، مذهبزدايي، كشف حجاب اجباري، ايجاد ارتش يكپارچه، سركوب عشاير و مخالفان خود، ساخت راهآهن، ايجاد دانشگاه، ايجاد بانك و بيمه نام برد.
با حمله متفقين به ايران در شهريور ۱۳۲۰ رضاشاه از قدرت خلع و از ايران تبيعد شده و پسرش محمدرضا شاه پهلوي به جاي او به قدرت رسيد. محمدرضاشاه در سال ۱۳۳۲ با كودتاي ۲۸ مرداد عليه مصدق، قدرت خود را تحكيم كرد و با وقوع انقلاب ايران بركنار شد و از اين رو آخرين شاه نظام ۲۵۰۰ ساله سلطنتي در ايران به حساب ميآيد. ملي شدن صنعت نفت مهم ترين رويداد دوران وي محسوب مي شود. انقلاب ايران در سال ۱۳۵۷، انقلابي بود كه با شركت اكثر مردم و احزاب اسلامگرا، مليگرا، سوسياليستي، و روشنفكران ايران، نظام پادشاهي اين كشور را سرنگون، و پيشزمينهٔ روي كار آمدن نظام جمهوري اسلامي در ايران را فراهم كرد. اين انقلاب به رهبري خميني به پيروزي رسيد. سلطنت پهلوي با انقلاب ايران در سال ۱۳۵۷ برچيده شد.
جمهوري اسلامي
نظام جمهوري اسلامي ايران حكومت كنوني ايران است كه پس از پيروزي انقلاب ايران در سال ۱۳۵۷ و در تاريخ ۱۲ فروردين ۱۳۵۸، طي يك همهپرسي با رأي آري ۹۸٫۲٪ درصد از شركتكنندگان تشكيل شد.[۵۹]
ساختار سياسي ايران شامل اشخاص حقيقي و حقوقي زير است. رهبر در رأس هرم قدرت قرار دارد. پس از رهبر ساختار سياسي جمهوري اسلامي بر پايه سه قوه مجريه، قضائيه، و مقننه است. مجلس خبرگان وظيفه انتخاب رهبري را برعهده دارد و مجمع تشخيص مصلحت نظام براي رسيدگي به اختلفات مجلس شورا و شوراي نگهبان تأسيس شدهاست.
جغرافيا
پراكندگي ناهمواريها در ايران
نوشتار اصلي: جغرافياي ايران
ايران در شرق با افغانستان و پاكستان؛ در شمال شرقي با تركمنستان، در بخش مياني شمال با درياي خزر، در شمال غربي با جمهوري آذربايجان و ارمنستان؛ در غرب با تركيه و عراق؛ و سرانجام در جنوب با آبهاي خليج فارس و درياي عمان همسايهاست.
از ديد طبيعي ايران از شمال به رود اترك، درياي خزر و رود ارس، از خاور به كوههاي هندوكش و كوههاي باختري دره سند، از باختر به دامنههاي باختري كوههاي زاگرس و حوضه آبريز اروندرود و از جنوب به خليج فارس و درياي عمان محدود ميشود.
بيش از نيمي از ايران كويري و نيمه كويري است. حدود يك سوم ايران نيز كوهستاني است و بخش كوچكي از ايران (شامل جلگهٔ جنوب درياي خزر و جلگهٔ خوزستان) نيز از جلگههاي حاصلخيز تشكيل شدهاست. بلندترين كوه ايران نيز دماوند (۵۶۷۱ متر) ميباشد. از ديد جغرافيايي؛ غربيترين شهر ايران كليساكندي، شرقيترين شهر جالق، شماليترين شهر پارس آباد و جنوبيترين شهر چابهار است.[۶۰]
تقسيمات كشوري
نوشتار اصلي: استانهاي ايران
Iran location map.svg
Iran location map.svg
درياي خزر
سيستان و
بلوچستان
خراسان رضوي
فارس
آذربايجان
شرقي
اصفهان
يزد
كرمان
خراسان
جنوبي
سمنان
هرمزگان
خوزستان
كردستان
مازندران
بوشهر
لرستان
خراسان
شمالي
گلستان
گيلان
چهارمحال
و بختياري
كهكيلويه
و بويراحمد
ايلام
كرمانشاه
مركزي
همدان
زنجان
قم
البرز
تهران
قزوين
اردبيل
آذربايجان
غربي
خليج فارس
درياي عمان
بر اساس آخرين تقسيمات كشور در سال ۱۳۹۳ ايران از ۳۱ استان تشكيل ميشود.
بر اساس قانون بخشبندي كشوري (مصوب ۱۲۸۶ شمسي) ايران به ۴ ايالت «آذربايجان»، «خراسان»، «فارس»، و «كرمان و بلوچستان» و ۱۰ ولايت (جدا از ايالات) تقسيم شد. اين تقسيمات تا سال ۱۳۱۶ با دگرگونيهاي كوچكي به همين گونه ماند. در سال ۱۳۱۶ با تصويب قانون جديد تقسيمات كشوري، ايران به ۱۰ استان و ۴۹ شهرستان تقسيم شد. به مرور زمان با ايجاد استانهاي جديد، تعداد استانهاي ايران افزايش يافت. براي مدتهاي مديدي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران همچنان داراي ۲۴ استان بود. از سال ۷۲ به ترتيب استان اردبيل، استان قم، استان قزوين، گلستان تشكيل شده، خراسان به سه استان خراسان جنوبي، خراسان شمالي و خراسان رضوي تقسيم شده و در سال ۸۹ البرز آخرين استاني بود كه تاكنون تأسيس شدهاست.
واحد تقسيمات كشوري ايران مسئول نهاد مربوطه مركز
كشور وزير كشور وزارت كشور پايتخت
استان استاندار استانداري مركز استان
شهرستان فرماندار فرمانداري (ويژه) مركز شهرستان
بخش بخشدار بخشداري مركز بخش
دهستان دهدار دهداري مركز دهستان
شهر شهردار شهرداري ندارد
روستا دهيار دهياري ندارد
[نمايش]
ن
ب
و
پرجمعيتترين شهرهاي ايران
رديف شهر جمعيت رديف شهر جمعيت رديف شهر جمعيت
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
۱۰
تهران
مشهد
اصفهان
كرج
تبريز
شيراز
اهواز
قم
كرمانشاه
اروميه
۸،۱۵۴،۰۵۱
۲،۷۴۹،۳۷۴
۱،۷۵۶،۱۲۶
۱،۶۱۴،۶۲۶
۱،۴۹۴،۹۸۸
۱،۴۶۰،۶۶۵
۱،۱۱۲،۰۲۱
۱،۰۷۴،۰۳۶
۸۵۱،۴۰۵
۶۶۷،۴۹۹
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
رشت
زاهدان
كرمان
اراك
همدان
يزد
اردبيل
بندرعباس
اسلامشهر
زنجان
۶۳۹،۹۵۱
۵۶۰،۷۲۵
۵۳۴،۴۴۱
۵۲۶،۱۸۲
۵۲۵،۷۹۴
۴۸۶،۱۵۲
۴۸۲،۶۳۲
۴۳۵،۷۵۱
۳۸۹،۱۰۲
۳۸۶،۸۵۱
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
قزوين
سنندج
خرمآباد
گرگان
ساري
ملارد
قدس
كاشان
گلستان
شهريار
۳۸۱،۵۹۸
۳۷۳،۹۸۷
۳۴۸،۲۱۶
۳۲۹،۵۳۶
۲۹۶،۴۱۷
۲۹۰،۸۱۷
۲۸۳،۵۱۷
۲۷۵،۳۲۵
۲۵۹،۴۸۰
۲۴۹،۴۷۳
[نمايش]
ن
ب
و
استانهاي ايران
آذربايجان شرقي
آذربايجان غربي
اردبيل
اصفهان
البرز
ايلام
بوشهر
تهران
چهارمحال و بختياري
خراسان جنوبي
خراسان رضوي
خراسان شمالي
خوزستان
زنجان
سمنان
سيستان و بلوچستان
فارس
قزوين
قم
كردستان
كرمان
كرمانشاه
كهگيلويه و بويراحمد
گلستان
گيلان
لرستان
مازندران
مركزي
هرمزگان
همدان
يزد
استانهاي ايران.
[نمايش]
ن
ب
و
مراكز استانهاي ايران
معتدل خزري
رشت
گرگان
نقشهٔ استانهاي ايران
كوهستاني
اراك
اردبيل
اروميه
بجنورد
تبريز
زنجان
سنندج
شهركرد
شيراز
قزوين
كرمانشاه
مشهد
همدان
بياباني و نيمهبياباني
اصفهان
اهواز
بندر بوشهر
بندرعباس
بيرجند
تهران
زاهدان
سمنان
قم
كرج
كرمان
يزد
مديترانهاي
ايلام
خرمآباد
ساري
ياسوج
آب و هوا
نقشه اقليمي ايران
██ معتدل خزري بسيار مرطوب
██ معتدل خزري
██ مديترانهاي با باران بهاره
██ مديترانهاي
██ كوهستاني سرد
██ كوهستاني بسيار سرد
██ نيمهبياباني سرد
██ نيمهبياباني گرم
██ بياباني خشك
██ بياباني خشك گرم
██ خشك ساحلي گرم
██ خشك ساحلي
ايران از لحاظ آب و هوايي يكي از منحصربهفردترين كشورهاست. اختلاف دماي هوا در زمستان ميان گرمترين و سردترين نقطه گاهي به بيش از ۵۰ درجهٔ سانتيگراد ميرسد.
داغترين نقطهٔ زمين در سالهاي ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ ميلادي، در نقطهاي در كوير لوت ايران بودهاست.[۶۱]
ايران از لحاظ بارندگي در سطح نيمهخشك و خشك است.
آب و هواي ايران متأثر از چندين سامانهاست:
سامانه پرفشار سيبريايي كه با ريزش به عرضهاي جنوبي در نوار شمالي بارش باران و برف و كاهش دما و در ساير نقاط فقط كاهش دما را به همراه دارد.
سامانه بارانزاي مديترانهاي كه از سمت غرب وارد ايران ميشود و موجب ريزش باران يا برف در بسياري از نقاط غربي و مياني و شرق ايران ميشود.
سيستم كم فشار جنوبي كه در نوار جنوب و جنوب غرب موجب رگبار باران ميشود.
ميزان بارندگي در ايران بسيار متغير است. در شمال به بيش از ۲۱۱۳ ميليمتر (رشت، ۱۳۸۳) نيز ميرسد. در نواحي كويري بارش عمدتاً بسيار كم و در حدود ۱۵ ميليمتر است. بارش نواحي شمال غرب و غرب، دامنههاي جنوبي البرز و شمال شرق تا حدودي قابل توجه (حدود ۵۰۰ ميليمتر) ميباشد. در ساير نقاط ميزان بارش از ۲۰۰ ميليمتر بيشتر نميشود. ايران با مشكلات كم آبي دست و پنجه نرم ميكند. پيشبيني ميشود ايران در سال ۲۰۲۵ در وضعيت تنش آبي قرار بگيرد.[۶۲]
اختلاف دماي هوا در ايران در نقاط مختلف زياد است. در حالي كه در فصل زمستان دماي شهركرد در شب به ۳۰- درجه هم ميرسد، مردم اهواز هواي تابستاني (۵۰ درجه) را تجربه ميكنند. هواي سواحل شمالي در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان معتدل ميباشد. نواحي شمال غرب و غرب تابستانهاي معتدل و زمستانهاي سرد و نواحي جنوبي تابستانهايي به شدت گرم و زمستانهايي معتدل دارند.
جامعه
مردم
نوشتار اصلي: مردم ايران
تركيب قوميتي ايران بر اساس دادههاي «كتاب واقعيتهاي جهان سيا» ۶۱٪ فارسيزبان، ۱۶٪ آذربايجاني، ۱۰٪ كرد، ۶٪ لر، ۲٪ بلوچ، ۲٪ عرب، ۲٪ تركمن و ۱٪ از ديگر اقوام است.[۶۳]
تخمينهاي كتابخانه كنگره به اين ترتيب هستند: فارسيزبان (۶۵٪)، آذري (۱۶ ٪)، كرد (۷٪)، لر (۶٪)، عرب (۲٪)، بلوچ (۲٪)، تركمن (۱٪)، گروههاي تركتبار قبيلهاي همچون قشقايي (۱٪)، و گروههاغيرايراني و غيرترك همچون ارمني، آشوري، و گرجي (كمتر از ۱٪). همچنين زبان فارسي به عنوان زبان مادري توسط حداقل ۶۵٪ جمعيت و به عنوان زبان دوم توسط بخش بزرگي از ۳۵٪ ديگر گويش ميشود.[۶۴] مازندراني، گيلك، لك، تالشي، خلج، مندايي(صائبي)، سيستاني و يهودي نيز از ديگر گروههاي قومي ايران هستند.[۶۵]
بنابر گزارش سال ۲۰۰۸ دفتر كنترل مواد و جرايم سازمان ملل متحد، نزديك به سه درصد جمعيّت ۱۵ تا ۶۴ سال ايران مواد مخدر مصرف ميكنند كه اين بالاترين درصد مصرف مواد مخدر در جهان است.[۶۶] ايران بر اساس برآورد سال ۲۰۰۹ بيش از ۳۲ ميليون كاربر در اينترنت دارد.[۶۷]
جمعيت
ميزان تراكم جمعيت در استانهاي ايران.
جمعيت ايران بر اساس برآورد مركز آمار در سال ۱۳۹۱ حدود ۷۷ ميليون و ۱۷۶ هزار نفر بودهاست. رشد جمعيت ايران در حال كاهش است و در سال ۱۳۹۰ به ۱.۲۹ درصد رسيدهاست. ميانگين اندازه خانوارهاي ايراني نيز ۳.۵۵ نفر است.[۶۸] در سال ۱۳۹۰ ايران هجدهمين كشور پرجمعيت جهان بودهاست.[۶۹]
تغييرات جمعيت ايران بين سالهاي ۱۲۶۰ تا ۱۳۸۵ هجري شمسي
پيش بيني ميشود با نرخ رشد كنوني ، جمعيت ايران تا سال ۲۰۵۰ به ۱۰۵ ميليون تن افزايش يابد.[۷۰]
زبان
بر اساس تقسيمبندي دانشنامه اتنولوگ در ايران در مجموع حدود ۷۵ زبان رواج دارد[۷۱] و بزرگترين گروههاي زباني ايران را فارسي، تركي آذربايجاني، كردي، لري، تركمني، گيلكي، مازندراني، عربي و بلوچي تشكيل ميدهند.
تركيب زباني جمعيت ايران بر اساس «كتاب واقعيتهاي جهان سيا» ۵۳٪ فارسي و گويشهاي آن، ۱۸٪ آذربايجاني و ديگر زبانهاي تركي، ۱۰٪ كردي، ۷٪ گيلكي و مازندراني، ۶٪ لري، ۲٪ بلوچي، ۲٪ عربي و ۲٪ زبانهاي ديگر است.[۶۳]
زبان رسمي و اداري ايران فارسي است. اين زبان از شاخه جنوب غربي زبانهاي ايراني در خانواده هند و اروپايي است. براساس اصل پانزدهم قانون اساسي ايران كتابهاي درسي بايد با اين زبان و خط باشد، ولي استفاده از زبانهاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانههاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس آزاد است.
دين
سهم نسب
- دوشنبه ۰۸ دی ۹۳ ۰۵:۵۵
- ۹۳۱ بازديد
- ۰ نظر